اخیرا این رمان جالب را خواندم داستان مربوط به خطه ی لرستان و یکی از روستاهای آن منطقه است رودابه دختری است سرراهی که در سبدی در کنار آب پیدا می‌شود و در این روستا رشد می‌کند و با امیر ازدواج می‌کند و حسن از ازدواج آنها حاصل می‌شود رودابه زنی ساکت و پُر خیر و برکت و متفاوت در میان مردمان روستاست اما امیر به خاطر تحولات اجتماعی زمانه و دلش در گروِ مهر دختران شهری است وقتی امیر به شهر رفته، رودابه بر اثر مریضی فوت می‌کند و به خاطر برف سنگین، خاکسپاری رودابه به تاخیر می افتد و به قول مردم روستا، زمین پیکر او را قبول نمی‌کند روز خاکسپاری امیر شکسته و متنبه از شهر بر می‌گردد اما موقع تدفین رودابه اتفاقی عجیب در قبرستان می افتد و گویش لُری کتاب از شیرینی های کتاب است این کتاب هم بلاشک حکایت تک تک ماست که در دام عادات ناپسند و عقاید خرافی و بی مهری نسبت به عزیزان و اطرافیان، گرفتار شده ایم چنین رمانی؛ تلنگر و درس زندگی است برای ماها کتاب را انتشارات سوره مهر چاپ کرده است
عسل فروشی از تالش که میخواسته برود اصفهان برای خرید طوطی، در اتوبوس خوابش میبرد و سر از مرز مهران در می آورد و زائر اربعین حسینی می‌شود و در راه پاهایش تاول می‌زند و در موکب زمین گیر می شود او با پیرمردی عطرفروش، دو طلبه ی اهل علم کلام و تفسیر قرآن، مادر و دختری مسیحی و موکب داران عراقی برخورد می‌کند و در خلال گفتگوها داستان شکل می‌گیرد و حرف ها و معارف خوبی از دلش بیرون می آید بیش از آن که سفرنامه باشد؛ نوعی حکمتنامه و درس امام شناسی است بسیار حال و هوای خوبی دارد این کتاب از آقای ابراهیم اکبری دیزگاه که همین چند وقت پیش به خاطر رمان بیروط جایزه ی ادبی جلال را گرفت و از انتشارات معارف  
این کتاب یک مرور کوتاه و درست و مستند به زندگی حاج قاسم سلیمانی دارد برای آشنایی با آن شهید بزرگ، و هدیه به کسانی که دوست دارند از شهید سلیمانی، مطلب خوب پیدا کنند، منبع خوبی است و برای نوجوان ها هم عالی است چقدر بزرگ و چقدر باعظمت بوده و چقدر آن مرد با افق های وسیع، نسبت داشته اما به شدت در دسترس است چاره ی رسیدن به او و مثل او شدن در صدق و اخلاص و دویدن بی امان و همت والا و است که امثال من ندارند کتاب را انتشارات روایت فتح به تازگی و زیر نظر بنیاد مکتب حاج قاسم چاپ کرده است  
    من کارهای آقای داوود غفارزادگان را دنبال میکنم ایشان کارِ نوجوان و کارهای جنگی هم فراوان دارند و یکی از کاردرست ترین نویسنده هاست آواز نیمه شب یک کارگاه ساده ی نویسندگی است یعنی یک زندگی معمولی در دهه ی ۶۰ و در دوران بمباران شهرها به زیبایی روایت شده است در یک خانه ی قدیمی در بن بست آقابالایی چند خانواده باهم زندگی می‌کنند آسیه دختر کوچک یکی از خانه ها سودای داستان نویسی دارد پدر با کامیون در بیابان ها و جبهه مشغول است مادر توراهی دارد آصف بی اجازه به جبهه رفته و احمد خروسی را به خانه آورده که قبل از بمباران و آمدن جنگنده ها خبردار میشود، مادربزرگ در حال و هوای خودش سیر میکند، آقاماشاالله کله پز که دائم اخبار جنگ را از رادیو می‌شنود و همسایه ها از صدای رادیواش عاصی و کلافه اند کله پزی را رها می‌کند و به جبهه می‌رود در یکی از روزها مادر بزرگ از دنیا میرود و خبری از آصف و ۲۰ تا از بچه های محل که در عملیات شهید شده اند می‌رسد وداستان جذاب و جالب جلو می‌رود و آخرش هم پ
  این کتاب برخی از کرامات و مظلومیت های حضرات معصوم هشتم و نهم و دهم را به زبان ادبی و از زبان برخی اصحاب و موالیان و زائران و دشمنان حضرات روایت کرده است خیلی خوب و خواندنی و عبرت گرفتنی و تأثر برانگیز است البته زبان روایت ها یک جاهایی مغلق و سخت است و شاید همه راحت نخوانند کتاب را اما خواندنش را توصیه میکنم از انتشارات کتاب نیستان و از قلم توانمند آقای نصرالله قادری  
  مجموعه ی یادگاران را احتمالا یادتان هست خیلی عالی بود کتاب شهید مدق را احتمالا خیلی ها خوانده باشند مخصوصا متاهل ها کتاب شهید غلام علی رجبی همان مداح شهیدی که شعرِ قربون کبوترای حرمت امام رضا را سروده بود، خیلی جالب و کوتاه و درس گرفتنی است به نظرم می‌شود نیم ساعته تمامش کرد برای روضه خوان ها و مربی ها و آن ها که در مدرسه با بچه های مردم، سر و کار دارند، فوق العاده است از انتشارات روایت فتح
این کتاب خیلی جالب است و مهیج روایتی مبتنی بر قرآن و سنت های الهی و درگیری بین فرشتگان و اولیا و خوبان با لشکر و جمع شیاطین و اجنه ی عالم آخر داستان هم متوجه می‌شوید این داستان در واقع روایت زندگی یکی از شهدای مدافع حرم و وصف سرزمین سلمان است بگذارید نام شهید را نگویم که از مزه نیفتد ان شاالله خودتان از انتشارات معارف تهیه کنید و بخوانید نتیجه ی طهارت و خوبی و تایید حضرت حق و فرشتگانش در این کتاب، به نحوی شیرین متذکر شده است چه کتاب خوبی
در زمان قاجار در یکی از نقاط چهارمحال و بختیاری ، خانِ منطقه به اهالی روستای مارکده پیام می‌دهد که زمین هایتان را باید بدهید به من با همان شرایطی که من حکم میکنم از طرفی یکی از یاغی های منطقه به اسم رضا جوزدانی اقدام به غارت و به روستاهای اطراف اصفهان و چهارمحال می کند و با گروهش به قصد تصاحب طلاهای موجود در روستا به سمت مارکده لشکر می کشد برخلاف بقیه ی روستاها، مردم مارکده با محوریت کدخدا در برابر غارتگری ها و زورگویی های هر دو خان می ایستند و حماسه ای در تاریخ چهار محال و بختیاری رقم می‌زند کنار محور اصلی داستان، زیر داستانِ عاشقانه ای هم بین احمد و نازگل در جریان است کتابی کوتاه و درس آموز از نشر معارف قبلا هم گفته بودم که این داستان ها، داستان زندگی و روحیات ماست ماها یا رضا جوزدانیِ یاغی هستیم و یا کدخدای مبارز و با غیرت یا احمدِ عاشق یا خانِ ظالم و بهرحال این داستان‌ها بیخود نوشته نشده و برای امروزِ ما کارساز و مفید است کتاب برای نوجوانان هم خوب است و خواندنی  
  بی شک یکی از بهترین گزارش ها درباره ی روزهای منتهی به انقلاب، فرار شاه، آمدن امام، از هم پاشیدن ساواک، خباثت های بختیار، کشتارهای وحشتناک توسط گاردی ها در روزهای آخر و تیپ شناسی انواع مردمی که درگیر انقلاب بودند و همین کتابِ محمود گلابدره ای است آدمی که با قلمِ تیز و بی پروا و ساده و رُک، آن روزها را بخوبی تصویر کرده است آرزو دارم تمام مردم ایران و اگر نشد لااقل نوجوانان ما این کتاب را بخوانند و فهم کنند که امام خمینیِ بزرگ ، چطور این کشور را با شجاعت و فراست و تیزبینی از حلقوم ِ نحسِ پهلوی ها برای همیشه بیرون کشید چقدر جوان شهید شد چقدر هزینه چقدر سختی عجب تاریخ و روزهای بزرگی بوده آن ایام حیف است به خدا آدم چنین کتاب هایی را نخواند خمینی ای که گلابدره ای در این کتاب توصیف کرده است، م است چه قدر بزرگ بوده آن پیرمردِ نورانی کتاب را نشر معارف تجدید چاپ کرده است
گاهی که اندکی پول و پَله ای دستم می آید؛ اگر به قاعده ی خریدن یک کتاب باشد، صرف کتابش میکنم ولی این روزها احساس میکنم که دیگر با این وضعیتی که آقایانِ دست اندرکار دارند رقم میزنند، یحتمل کتاب خریدن هم مثل خرید خودرو و خانه، تبدیل به رویا شود شنیدم که کتاب را قرار است به خاطر گرانی کاغذ، به تعداد صفحه بفروشند یعنی مثلا کتاب دویست صفحه ای را باید ۲۰۰ هزار تومان ناقابل پیاده شوید باورم نمیشد تا اینجا دو سه روز پیش در قم، وقتی از فروشنده خواستم کتاب محمدص برپایه ی کهن ترین منابع را برایم حساب کند، گفت ۷۵۰ هزار تومان گفتم چه خبره آقا؟ فرمود کتاب ۷۵۰ صفحه است و صفحه ای ۱۰۰۰ تومان بله، به همین راحتی کتاب از زندگی ماها که اندک دلبستگی به آن داریم، دارد پر می‌کشد به آسمان فلذا الوداع یا کتاب
شب ها با این کتابِ شیرین مأنوس بودم گزارشی از حیات جاویدان و شگفت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از زبان یک محقق غربی و بر پایه ی منابع قدیمیِ اهل سنت روایاتی واقعا خواندنی و جزئیاتی جالب از گفتار و رفتار پیامبر عزیز و ذکر نام افرادی که از زندگی آنان در کنار پیامبر، کمتر خبری داریم گر چه کتاب خیلی خواندنی و جالب است؛ اما وقتی پایه ی روایت، منابع اهل سنت باشد؛ طبیعی که آن آقایان اولی و دومی و سومی و دخترانشان، حجم قابل توجهی از کتاب را پُر می‌کنند و می‌شوند محبوبِ رسول اما شگفتا که نامی کمرنگ از امیرالمومنین علی و صدیقه ی طاهره سلام الله علیهما را در کتاب می‌بینیم شگفتا که از صفحات درخشان عملکرد علی و از محبوبیت و جایگاه بی بدیل فاطمه در این کتاب خبری نیست تو گویی اصلا علی بن ابیطالبی در تاریخ اسلام نداشته ایم و شگفتا که پیامبر، اولی را چقدر دوست داشته و ستایش ش میکرده و برای دخترِ کم سن و سال اما زبان دارِ او دلش غنج می‌رفته بابا عجب پیامبری داشتیم و خبر نداشتیم چ
این کتاب روایت تبلیغِ یک ماهه ی یک طلبه ی پایه ی چهارِ بی عمامه است در یکی از روستاهای اطراف کرمان او در حالی که هنوز در ابتدای طلبه گی است و معمم نشده، تصمیم می‌گیرد در ماه رمضان برای تبلیغ به روستای قسیم آباد برود که درش امام‌ زاده ای است صاحب کرامات مردمان عجیبی دور و برِ این طلبه ی تازه کار جمع می‌شوند و برای او داستان‌ها و دردسرهای جالبی می‌سازند اما نقطه ی عطف روایت ها، ترس طلبه از قبر و مُرده و غسل و کفن میت است او آرزو می‌کند که در مدت تبلیغش در روستا کسی نمیرد و داستان غسل و تلقین پیش نیاید؛ اما کتاب شیرین و خواندنی است و پُر از پیام ها و داستانهای آموزنده راجع به مرگ و آمادگی برای آن فکر می‌کنم با خواندن این کتاب، مرگ برای آدم دوست داشتنی تر میشود کتاب مناسب نوجوان ها هم هست و نشر معارف آن را چاپ کرده است به قلم آقای رضا کشمیری که به گمانم طلبه باشد  
این کتاب شرح احوالات و بیشتر شرحِ پیوستن شاگردان سلوکی و معرفتی به مرامِ عرفانیِ عارف نامدار آیت الله سیدعلی قاضی است یک جزوه ی مختصر و مفید و البته پر از نکات عرفانی و سلوکی راجع به مرحوم آقای بهجت و علامه طباطبایی، مطالب کوتاه اما جالبی در کتاب آمده برای ماها که دور از هرگونه سیر و سلوکی هستیم، این دست کتاب ها بیش از آن که تلنگری برای حرکت باشد؛ تازیانه ی حسرت و ندامت است بر وجودمان  
آخرین جستجو ها